معنی پول بادوام

حل جدول

پول بادوام

سکه


بادوام

محکم و استوار


بادوام ، سفت

محکم و استوار

لغت نامه دهخدا

بادوام

بادوام. [دَ] (ص مرکب) پایدارو استوار و ثابت. (ناظم الاطباء). رجوع به با شود.


پول

پول. (اِخ) پاولوس. پاولو. رجوع به این دو کلمه در قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ عمید

بادوام

پایدار، استوار، محکم،
ویژگی آنچه زود فرسوده و نابود نشود،


پول

قطعۀ فلز از طلا یا نقره یا مس یا فلزات دیگر که از طرف دولت سکه زده شود،
اسکناسی که توسط دولت یا بانک ناشر اسکناس چاپ و منتشر شود،
* پول خُرد: پول فلزی کم‌ارزش، سکه،
* پول زرد (طلا): [مجاز] سکۀ طلا،
* پول ‌سفید: [مقابلِ پول سیاه] [مجاز] پولی که از نقره سکه زده باشند،
* پول سیاه: [مجاز]
پول فلزی بسیار کم‌ارزش، پشیز،
پول خردی که سابقاً از مس سکه می‌زدند، سکۀ مسی،

پُل: یکی پول دیگر بباید زدن / شدن را یکی راه بازآمدن (فردوسی: ۶/۲۹۲)، تمنای شه آنگه آید به‌دست / که بر روی دریا توان پول بست (نظامی۵: ۸۳۲)،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

بادوام

دیرنده

مترادف و متضاد زبان فارسی

بادوام

پایدار، پاینده، دیرپا، مستدام،
(متضاد) بی‌دوام، محکم

فارسی به ایتالیایی

بادوام

resistente

فرهنگ معین

بادوام

(دَ) [فا - ع.] (ص مر.) محکم، استوار.

فارسی به عربی

بادوام

جری، دیمومه، شجره دائمه الخضره، قابل للتحمل، قاسی

فرهنگ فارسی هوشیار

بادوام

پایدار، استوار و ثابت

فارسی به آلمانی

بادوام

Rabauke, Widerstandsfähig, Zäh

معادل ابجد

پول بادوام

92

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری